《sinner angel [KOOKV]》part 10
Advertisement
Taehyung's pov
احساس میکنم اگر یکمه دیگه بخوابم جزوی از رو تختی میشم پس باید بلند شم
پاشو کیم تهیوووونگگ پاشو پسر خوبب تو میتونی پاشووو
آههه خیلی سخته
:میخای من کمکت کنم بلند شی کیوتی؟
...
تهیونگ با ترس به سمت صدا برگشت و با دیدن جانگکوک ترسش خوابید
ته:یاا جانگکوک شی منو ترسوندید..و عاممم...نه خیلی ممنون خودم بلند میشم
و بعد لبخند مستطیلی مخصوص خودش رو به جانگکوک نشون داد و باعث شد نصف بار شکلاتا تو قلبش خالی شه
کوک:عامم...باشه؟!
ته:اره میتونی بری و توی اتاقت استراحت کنی
و دوباره بهش لبخند زد
جانگکوک با شنیدن این حرف توی دلش قهقه زد و رفت و کنار تهیونگ خوابید
تهیونگ گیج بود و نمیفهمید که چرا الان دستایه جانگکوک داره دور کمرش حلقه میشه
ته:عاممم جا..جانگکوک شی !
کوک:چیه؟..مگه خودت نگفتی برم تو اتاقم استراحت کنم منم الان توی اتاقمم و دارم استراحت میکنم
تهیونگ بعد از شنیدن این حرف نگاهش رو توی اتاق چرخوند و متوجه تفاوت زیادش با اتاق خودش شد
و تنها چیزی که از دهنش در اومد فقط یک "اوه" ساده بود
ته:من..من..من متاسفم الان میرم
همین که بلند شد و یک قدم جلو رفت جانگکوک بدون کنترل دستش رو گرفت و اون رو توی بغل خودش کشید
بعد از چند دقیقه که برای تهیونگ چند سال و برای جانگوک چند ثانیه گذشت جانگکوک متوجه کارش شد و سرش دستش رو ول کرد و شروع کرد به معذرت خواستن
تهیونگ فقط به یک "اشکالی نداره" عه ساده اکتفا کرد و درو باز کرد که بره بیرون ولی صدایه جانگکوک متوقفش کرد
کوک:دو..دوست داری امروز برای ناهار بریم..بریم بیرون؟!
تهیونگ بعد از یکم فکر کردم با گفتن یه "حتما" رفت توی اتاق خودش
... وقت ناهار ...
کوک:تهیونگ اماده شدی؟؟
ته:الان میام چند لحظه
Taehyung's pov
اوه چرا احساس میکنم اصلا خوب به نظر نمیاممم دارم دیوونه میشم تا الان ۱۲ دست لباس عوض کردم واییی
...
بعد از کنجار رفتن با خودش تصمیم گرفت همون پلیور رو با اون بافتنی عه بپوشه
استایل تهیونگ @@
بعد از یک ربع بعد رفت پایین و جانگکوک رو دید و احساس کرد نمیتونه نفس بکشه
استایل جانگکوک @@
اونا به طور خیلی اتفاقی تویه یه رنج لباس پوشیدن و این باعث شد هر دو لبخند قشنگی بزنن و به طرف ماشین جانگکوک حرکت کردن
__________________________________
لاو یو عال💙
Advertisement
The Seeker's Quest
This is my first full creation I hope you enjoy. Shae was raised mostly by her parents, though she spent the summers at her Great grand uncles house since she was 5. He was a bit odd, though attentive, and taught her to have fun with skills long out dated. She solved puzzles, riddles, and learned to track. They enjoyed time in the woods living off the land. His house was beyond fun and games during the summer for a young girl who was taught to love adventures. Now years later she is about to find her own way to adventures she never dreamed of. And maybe, never wanted.
8 93မျန်ရဲ့ဝိညာဉ် ကူးပြောင်းလာတယ် ||မြန်မာဘာသာပြန်||
This is just a fan translation.I don't own this novel.All Credit to Original Author & Eng Translator ^•^/Original Author - LianXiNingMouEng Translator - foxaholicCHAPTER : 222 chapters (Complete)STARTING DATE : 16.12.2021ENDING DATE :SOURCE : https://www.novelupdates.com/series/transmigration-of-mian-reluctantly-becomes-his-man-wife/Both are available NOW!!!
8 220In My Head
A circle is inscribed upon stone, chants are repeated over and over, calling, calling out into the aether, calling for one to come. Who am I? Where am I? How did I get here? I don't understand, is that magic? What even is that? Please help me. Together we'll be taking a journey through the mind of... well, we'll have to find that out together. Chapters will be short and fast and reader interaction will be key. I'll be adjusting the tags as we get to new places.
8 148Peter And Wendy
"Me? Forget? Never."-----Cover Credit- @lanterns_gleam
8 200Billy Hargrove imagines
A collection of all of my Billy Hargrove works.
8 182Feral (Book 1, the Feral Series)
C41 was taught to fight and never trust anyone but a select few. But in order to leave prison, he might have to work with those who can break him. *****Inmate C41 is the youngest registered "feral" shapeshifter -- someone unable to control his animal urges and aggressions. When he turns eighteen he is transferred to the Adult Feral Rehabilitation Center in Scotland, where he meets a mysterious American government agent who endlessly probes him with questions. C41 does the only thing he thinks will help him survive - he lies. And that starts a chain of events that will either end in a prison break or a life of torture.Content and/or Trigger Warning: sex and violence.[[Wattys' Shortlist]][[word count: 70,000-80,000 words]]
8 66