《sinner angel [KOOKV]》part 6

Advertisement

_صبح روز بعد_

Taehyung's pov

با شنیدن صدای پرنده ها از خواب بلند شدم

این خیلی حس خوبی داره

من همیشه مثل کسایی که خوشبختی جزوی از زندگیشون نیست هر روز صبح با صدای داد و بیداد پدرم بیدار میشدم و بعد کتک من رو کامل بیدار میکرد...

درسته این درد اوره اما خب راستش من دیگه عادت کرده بودم هر روز اگر زود تر از پدرو مادرم بیدار میشدم منتظر کتک صبحگاهیم میشدم

گاهی وقتا ادما باید به دارایی هاشون حتی اگر بد و درد اور عادت کنن چون این دنیا ممکنه حتی درد هم بهت نده و تو اینجوری حس میکنی مُردی چون چیزی رو نمیبینی دردیو نمیکشی شادی نداری و بازم حس مردن رو داری حس یه ادم مُرده که با چند تا باتری راه میره

درست مثل یه آدم افسرده اون احساس مرگ میکنه و من احساس میکنم مردم

...

به در حمام نگاه کرد و با خودش گفت:

جیمینی هیونگ من واقعا متاسفم

شرمنده که نتونستم به قول خودم عمل کنم

...

وارد حمام شد و سمت تیغی که اجوما برای تراشیدن ریشش گذاشته بود رفت

اون رو برداشت و روی مچش نگه داشت

:از همه تون ممنونم و متاسفم

و بعد تیغ رو توی دستش فرو کرد و بعد از چند ثانیه همه جا سیاه شد...

Jungkook's pov

به ساعت نگاه کردم که عدد ۸ رو نشون میداد

یک دلشوره عجیبی توی دلمه احساس میکنم امروز روز خوبی نیست

به سمت اتاق تهیونگ رفتم تا ازش بخام توی شرکت منشیه من بشه چون قبلی با هرزه بازیاش اذیتم میکرد و من اخراجش کردم

..

تق

تق

تق

در زدم اما کسی جواب نداد

دوباره در زدم و کسی جواب نداد و باعث شد نگران بشم

درو باز کردم و دیدن کسی روی تخت نیست

و وقتی داخل تر شدم با در باز حمام روبه رو شدم

با خودم فکر کردم:اون همیشه وقتی میره حمام درو باز میزاره؟..اما صدایه اب نمیاد

Advertisement

بیشتر سمت حمام رفت و وقتی درو بیشتر باز کرد با تهیونگه غرق در خون خودش مواجه شد

ت..تهیونگ

......

دویید سمتش و دنبال منبع خون گشت

با پیدا کردنش که روی مچش سریع لباسش رو در اورد و پارش کرد و تیکه ای از پارچه رو دور مچ تهیونگ بست و اون رو بلندش کرد

..

به سمت مرسدس بنز مشکیش حرکت کرد و تهیونگ رو صندی عقب دراز کش کرد و با سریع ترین سرعت خودش پشت فرمون نشست و با تمام توان ماشین به سمت بیمارستان مادرش حرکت کرد چون اونجا تنها جاییه که از نظر جانگکوک درست با مریضاشون رفتار میکنن

بیمارستان؛

کوک:پرستااااااااار یکی کمک کنههههه

پرستارا خیلی سریع با یه برانکارد اومدن و تهیونگ بیهوش رو روش گذاشتن و بردنش

Jungkook's pov

حالا به جیمین چه جوابی بدم؟

خدایا من میدونستم انروز روز نحسیه ازش بدم میاد

.....

همراه این مریضی که خودکشی کرده کیه؟

کوک با تمام سرعتش بلند شد و رفت جلوی پرستار

کوک:م..من منم

پرستار:ببینید دوست پسر شما اصلا حال جسمی و روحی خوبی ندارن ایشون به هوش اومدن اما فقط گریه میکنند و اینم بگم که با صدایه بلند گریه میکنند و باعث شدن بقیه مریضا گِله کنند لطفا برید و ارومشون کنید و فقطم یک ربع زمان دارید

جانگکوک خیلی سریع وارد اتاق شد و تهیونگ رو توی بغلش کشید

کوک:هییییششش تهیونگ چیزی نیست لطفا گریه نکن

تهیونگ بیشتر به جانگکوک چنگ زد و خودشو بهش فشار داد و گفت:چ..چرا م..من نم..نمردم؟

م..من حت..حتی لیا..لیاقت مر..مرگم ند..ندارم هق

جانگکوک تهیونگ رو بیشتر به خودش فشار داد

هیششش عزیزم گریه نکن همه چیز درست میشه بهت قول میدم

*تقریبا نیم ساعت بعد*

میتونم ببرمش؟

جانگکوک گفت و لباسایی رو که پرستار بی حرف به دستش داد رو گرفت

:بله میتونید ببریدش دیگم نیاریدش

Advertisement

کوک:تو اخراجی همین الان وسایلت رو جمع کن و از این بیمارستان برو بیرون و هرگز برنگرد تو اجازه نداری درباره تهیونگ اینجوری حرف بزنی و اینم بگم ادمایی مثل تو حتی به هرزه هایی که توی کلاب هستن هم نمیتونن کمک کنن و سود برسونن چه برسه بیمارا حالام گمشو از جلوی چشمام

و محکم باقی لباس هارو از دست پرستار کشید

به سمت تهیونگ رفت که داشت با نگاهش به زمین میگفت دهن وا کن بیام توت و هرگز برم نگردم

به قیافش خندیدم که باعث شد روشو سمتم برگردونه و با چشمایه گرد نگام کنه

توی دلم گفتم:اون خیلی کیوته..من عاشق ادمایه کیوتم...

کوک:آمم..اهم اهم تهیونگ شی اگر نمیتونید که مطمعنن نمیتونید من میتونم لباساتون رو براتون عوض کنم

ته:چ..چی ن..نه لازم نیست خو..خودم انجامش میدم

لبخند فیکش رو توی صورت جانگکوک میزنه

کوک:نه همین که گفتم

ته بدون هیچ حرفی به سقف نگاه کردن و جانگکوک شروع کرد به در اوردن تیشرتش

با باز کردن تیشرتش با حجم بزرگی با سینه مواجه شد که برای یک پسر زیادی بزرگ بودن

(اونقدریم که این میگه نبود یکم از نامجون الان بیشتر بود)

ته:امم من..من متاسفم بابت این زشتایه احمق

جانگکوک سرش رو تکون داد

کوک:مشکلی نیست

بعد از عوض کردن همه لباس های ته اون رو بلند کرد و با هم اروم اروم به سمت ماشین قدم برداشتن

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡_

لاو یو عال🤍

    people are reading<sinner angel [KOOKV]>
      Close message
      Advertisement
      You may like
      You can access <East Tale> through any of the following apps you have installed
      5800Coins for Signup,580 Coins daily.
      Update the hottest novels in time! Subscribe to push to read! Accurate recommendation from massive library!
      2 Then Click【Add To Home Screen】
      1Click