《weakness》bad boy

Advertisement

💀پسر بد💀

صدای باز شدن در و شنید و گوشی و بلافاصله توی باکسرش چپوند

حدس میزد جونگ کوک به حرفش گوش نکنه و اخر شب به اتاقش بیاد سرش و از زیر پتو بیرون اورد و توی تاریکی به قامت بلند و عضله ای جونگ کوک نگاه کرد

+ بهتری ؟

_ فکر کنم بهت گفتم اتاقم نیای

جونگ کوک سرشو به معنای فهمیدن تکون داد و پتوی جیمین و کنار زد

+ فهمیدم ، الان خسته تر از این حرفام ، بکش کنار

جیمین بدون حرف اخمی‌ کرد و کنار کشید میدونست اگر مقاومت کنه جونگ کوک بزور این کار و میکنه پس بهتر بود فعلا با موقعیتش کنار بیاد

جونگ کوک کنار جیمین دراز کشید و دستش و روی پیشونیش گذاشت

_ تبت اومده پایین ، قرص خوردی ؟

جیمین به دروغ سرش و پایین اورد و چشماشو روی گردن جونگ کوک دوخت

جونگ کوک لباش و خیس کرد و نفس عمیقی کشید و توی جاش نشست

+ مثل بچه ها میمونی جیمین ، دروغ که میگی چشماتو میدزدی ، اه‍ خدا ...

به سختی از جاش بلند شد و ظرف در بسته قرص و لیوان آبی و از میز داخل اتاق خارج کرد

جیمین از حواس پرتی جونگ کوک استفاده کرد و گوشی و زیر تخت انداخت

جونگ کوک لیوان اب و قرص و دست جیمین داد و تیشرتشو از تنش خارج کرد

جیمین لیوان اب و سر کشید و با چشمای گشاد شده سعی کرد تمام اب توی دهانشو قورت بده ، احساس خفگی بهش دست داده بود ، جونگ کوک تو فضای تاریک اتاق که فقط با نور ابی رنگ بیرون پنجره روشن شده بود نیمه لخت و داشت با دستش پشت کتفشو ماساژ میداد

جیمین لیوان و روی عسلی کنار تخت گذاشت و چندتا سرفه کرد تا سینش آروم بگیره

همونطور روی تخت نشسته موند و دراز کشیدن جونگ کوکه نیمه برهنه رو تماشا کرد

+ میخوای اینجا بخوابی ؟

_ هوم

جیمین چیزی نگفت و کنارش دراز کشید ، جونگ کوک با ابروهای بالا پریده سرش و به سمت جیمین چرخوند

+ حالت خوبه ؟

جیمین دوباره چند بار سر تکون داد و‌ با چشمای پاپی تورش به جونگ کوک زل زد

_ اینطوری نگاهم نکن

جونگ کوک با صدای گرفته زمزمه‌‌ کرد ، درحالی که قلبش مثل بمب ساعتی توی قفسه سینش میکوبید و نفسش به شمار افتاده بود ، میتونست داغ شدن بدنش و حس کنه ، جیمین آروم پلک زد و مردمک چشماشو بین چشمای جونگ کوک چرخوند ، جیمین هم نیاز داشت کمی تو اون نگاه عاشق غرق بشه ، تا کی میتونست از همه از جونگ کوک مخصوصا از خودش فرار کنه ، چرا یکبار هم جونگ کوک رعایتش و نمیکرد و جلوی خودش و نمیگرفت

کوک با دیدن نگاه خیره و آروم جیمین کنترلش و از دست داد و سرش و نزدیک برد ، لباش و روی لبای نرم جیمین گذاشت و مک عمیقی به لب بالا و پایینش زد و مثل تشنه ای که لیوانی و سر کشیده باشه عقب کشید و نفس لرزونش و بیرون فرستاد ، جیمین برعکس همیشه با لبای خیس نیمه بازش ، مطیع ، فقط به چشمای خمار شده جونگ کوک زل زده بود

_ روش جدیده ؟ قبلا با بی محلیات دیوونم میکردی ، الان با مظلوم نمایی ؟

جیمین لبش و از داخل گاز گرفت و زمزمه کرد

+ خیلی خستم جونگ کوک

Advertisement

جونگ کوک برای بار چندم دلش لرزید و بدنش سست شد ، آه بی صدایی کشید و دستاشو دور بدن جیمین حلقه کرد

_ بخواب پسره ی دیوونه ، فردا همه چیز بهتر میشه

***

با صدای کوبیده شدن در جونگ کوک چشماشو نیمه باز کرد ، صدای جین و میشنید که اسمش و صدا میزنه

+ بله هیونگ ؟

_ پاشو جمع کن داریم راه میوفتیم

جیمین لای چشماشو باز کرد و سرش و از سینه جونگ کوک خارج‌ کرد

+ چه خبره ؟

کوک از جاش بلند شد و در و باز کرد ، این جزو نقششون نبود ولی به هر حال دستور‌ و قطعا جونگ کوک صادر نمیکرد جین داخل اومد و مستقیم به جیمین که روی تخت چشماشو بسته بود نگاه کرد

_ پارک جیمین ،‌ با من بیا

جونگ کوک اسلحه ای نامجون بهش داده بود و به کمرش وصل کرد و متعجب به جین چشم دوخت ولی چیزی نپرسید ، به هر حال نمیخواست جیمین فعلا حمایتش و داشته باشه و در برابر نامجون پرو شه

جیمین با چشمای نیمه بازش از تخت پایین اومد و نیم نگاهی به تخت انداخت ، اگر تو این فاصله کوک متوجه گوشی میشد چی ؟

به هر حال کاری از دستش بر نمیومد پس از اتاق خارج شد و جلو تر از جین سمت طبقه پایین رفت

نامجون روی مبل نشسته‌ بود و به ظاهر با گوشیش مشغول بود اما اعصابش واقعا خورد بود ، از وقتی جکسون‌ باهاش تماس گرفت و گفت چونگ هی با تماس یکی از اونا مکانشونو ردیابی کرده و با افرادش راه افتادن تنها یک اسم تو ذهنش تکرار میشد

+ اومدی پارک جیمین.. ؟

_ با من چیکا...

نامجون توی یه حرکت از جاش بلند شد و با کشیدن یقه پیراهن سفید جیمین اسلحشو روی شقیقش چسبوند

_ یه دلیل بیار مغزتو خالی نکنم ؟

جیمین ترسیده بود ، اینو میشد از ضربان تند شده قلبش ، بدن یخ زدش و نا متعادلش فهمید ، اما در مقابل سوال نامجون‌ پرویی کرد ، دقیقا چیزی که کوک انتظارش و نداشت

+ تو یه دلیل بیار که من بخوام یه دلیل بیارم؟

نامجون چند لحظه به چشمای جیمین زل زد و در اخر بدون کشیدن اسلحش از روی سر جیمین قهقه زد

_ کنار جونگ‌ کوک بودن انقدر سخته ؟

+ مطمئن شو ماشه رو‌‌ میکشی ، چون اگر این کارو نکنی قول نمیدم تلافی بلایی که سر داداشم اوردی و در نیارم

نامجون ابروهاش بالا پرید و از‌ روی کنجکاوی اسلحشو کنار کشید ولی حتی ثانیه ای نگذشت که مشت محکم جیمین روی گونش نشست

از بدن ظریف جیمین این ضرب دست محکم‌‌ و انتظار نداشت و واقعا سوپرایز شده بود ، جونگ کوک با دیدن صحنه رو به روش با دهن باز روی‌ پله ها خشکش زد ، اون‌ جیمین کیوتش بود که دست مشت شدش و روی صورت کیم‌ نامجون فرود اورد و اون لب کیم‌ نامجون‌ بود که پاره شد ؟

جین لبای او شده و چشمای گشاد شدش و جمع کرد و‌ سمت دوست پسرش قدم برداشت

_ اوه ...

صورت نامجون و توی دستاش گرفت و‌ به لب خونیش زل زد

_ جدا خوب زد نه ؟

بعد لباش و روی لب زخم شده نامجون‌ گذاشت و بوسید

جونگ کوک از فرصت استفاده کرد و‌ دست جیمین و که همونطور مشت شده‌ مونده بود عقب کشید

+ چه غلطی میکنی

Advertisement

جیمین دستش و از دست جونگ‌ کوک‌ کشید و فریاد زد

_ به تو چه ربطی داره ؟ چرا دست از سرم بر نمیدارین ؟ بذار برم جونگ کوک

+ باید زودتر حرکت کنیم ، دوست پسر احمقت زنگ زده به چونگ هی

جونگ کوک دهنش و برای فریاد زدن سر جیمین باز کرده بود که با شنیدن جمله نامجون حیرت زده به پسر عصبی رو‌به روش چشم دوخت

_ تو .. چطوری ؟

جیمین چرخید سمت نامجون و با سرتقی تمام زمزمه کرد

+ چرا قبلش کارتو تموم‌ نمیکنی ؟

نامجون سر تکون داد و سمتش اومد ، جونگ کوک با دیدن اسلحه توی دست نامجون قالب تهی کرد و نفسش بند اومد ، صدایی تو مغزش میگفت نامجون این کارو نمیکنه ، نامجون اسلحه رو بالا اورد و قبل فریاد گوش خراش جونگ کوک با پشتش توی گیج گاه‌ جیمین کوبید و بی هوشش کرد

جیمین بی هوش شده توی بغل جونگ کوک افتاد و نفس حبس شده کوک هم ازاد شد

+ راه بیوفتین ، وقت نداریم

***

تهیونگ دستش و زیر تخت انداخت و گوشی و بالا اورد

+ ایناهاش ، اینجاس

چونگ هی سمتش اومد و با دستمالی اونو ازش گرفت

_ بهش دست نزن ، بزا ببینیم اثر انگشت جیمین روش هست یا نه

افسری دم در اتاق ایستاد

+ قربان ، هیچ دوربینی این اطراف نیست

تهیونگ نا امید روی تخت نشست و سرش و توی دستاش گرفت

چونگ هی زبونش و روی لباش کشید ، بیسیمشو از جیبش خارج کرد و سعی کرد لحنش آروم باشه

+ مرکز ؟

_ بله قربان

+ همین الان تمامیه افسرای که از این قضیه کوفتی خبر دارن و دستگیر کن تا برای بازجوییشون بیام ، حتی اگر یکیشون و جا بندازی قسم میخورم بیچارت میکنم لعنتی...

در اخر فریادی زد و بیسیم و سمت پنجره هتل پرتاب کرد

+ میخوای برگردیم ؟

چونگ هی سر تکون و سمت تهیونگ چرخید

_ پیشنهاد بهتری داری ؟

+ طبق گفته اون‌ پسری که گرفتیش فقط سه ساعت از رفتنشون میگذره ، مگه چقدر میتونن دور شده باشن ؟

چونگ هی دستی به صورتش کشید

_ افراد من در حال جست و جوی همه جای این شهر ان ، موندن ما اینجا چه فایده ای داره ؟

تهیونگ بغض کرده بود ، میدونست جیمین اسیب ندیده اما روحی چطور ؟ آیا جیمین از نظر روحی ام حال خوبی داشت !؟ با فیلمی که دیده بود جیمین یه پسر و کشته بود و تهیونگ هیچ ایده ای نداشت که چرا بعدش که کوک بدون اون به ون برگشت جیمین هم دنبالش رفت ...

***

با تکون هایه ماشین و سر درد بدی لای چشماش و باز کرد ، گیج شده اطرافشو نگاه‌ کرد ، با یاداوری نامجون‌ و اسلحش تقریبا حدس زد چه بلایی سرش اومده ،‌ با اخم سر بلند کرد بغل دستش و نگاه‌ کرد ،‌ جونگ کوک و دید که به صندلی تکیه داده و چشماش و بسته و کت چرمی روی خودش انداخته ، حدس میزد داخل یه ون باشن از شیشه دودی رنگ کنارش بیرون و نگاه کرد ، تنها چیزی که دیده میشد کوه ها بودن

_ برای چی اینکارو‌ کردی جیمین ؟

جیمین به سمت صدای گرفته جونگ کوک چرخید ولی بلافاصله چشماش و از چشمای با نفوذ کوک دزدید و جوابی نداد

_کنار من موندن انقدر برات سخته ؟

جیمین باز هم نیم نگاهی به قیافه آروم جونگ کوک انداخت و حرفی نزد ، جدیدا عجیب غریب آروم شده بود

_ جیمین

+ من فقط میخوام همه چیز عادی بشه ... من اون پسر و کشتم کوک ، من ..

دستاش شروع کرد به لرزیدن ، چشماش پر از اشک شده بود و معده خالیش بدجور بهم ریخته بود ، حتی یادش نمیومد اخرین وعده غذایی که خورده بود دقیقا کی بود

_ چرا اومدی سمت انفرادی ؟

جیمین با سوال جونگ کوک کمی مکث کرد ، انگار فراموش کرد حالش چقدر خراب بود ، لعنتی به اون صبحونه کذایی فرستاد و زیر لب زمزمه کرد

+ هان اشتباهی مربا رو ریخت رو پیراهنم و من مجبور شدم بیام سمت خشک...

_ اشتباهی .. ؟

جونگ کوک پوزخندی زد و کت چرمش و از روی خودش برداشت ، جیمین اخم کرد

+ منظورت چیه !؟

_ فکر میکنی انقدر دست و پا چلفتیه ؟

جیمین به زمین خیره شد و به فکر فرو رفت و توی همون حالت بود که حرفای جونگ کوک باعث شد خاطرشو بهتر به یاد بیاره

_ آدمایی که تو اون زندان کوفتی ان برای پول هرکاری میکنن و من خوب میدونم هان به کای چقدر بدهکار بود

جیمین بدون اینکه نگاهش کنه زمزمه کرد

+ این چه ربطی به من داره !؟

_ کی هست که در مقابل درخواست هاش بدهکاری زندانیارو به کای پرداخت میکنه ؟

جیمین مبهوت شده و با دندونای چفت شده زمزمه مرد

+ تمین

صدای تمین توی مغزش تکرار شد ( ولی من میخوام مال من باشی )

_ تمین بدهی هان و پرداخت کرد و هان در عوض کاری کرد که تو برای همیشه ازاد نشی ، اینم بگم ، کای و اطرافیانش از فرار ما با خبر بودن

جیمین دستشو رو چشمای اشکیش کشید و بغضش و به سختی قورت داد ، یعنی باعث و بانیه تمام اینا هان بود !؟

به جونگ کوک نگاه کرد که با چشمای آرومش خیره خیره نگاهش میکرد جرئتش و جمع کرد و زمزمه کرد

+ جونگ کوکا

ابرو های جونگ کوک بالا پرید و سوالی نگاهش کرد ، تنها چیزی که جیمین الان میخواست بد شدن با بدا بود

انگار داشت کم‌ کم به این مدل زندگی عادت میکرد

+ اگر بذاری من یه تلفن بزنم ..‌ تا هرجا بری کنارت میمونم ...

دروغ گفته بود ، برعکس جونگ کوک که برای همه بد بود به غیر از جیمین ، جیمین استثنا قائل نشده بود ،

_ به کی ؟

+ کنارم باش و گوش کن ! بهم اعتماد کن کوک

کوک سر تکون داد و سیم‌ کارت غیر قابل ردیابیشو داخل گوشی انداخت ، جیمین گوشی و گرفت نگاهی به ساعت انداخت ، هشت صبح بود ، یک ساعت دیگه ... پوزخندی زد و شماره رو گرفت و رو ایفون گذاشت

+ بله !

_ هیونگ ، منم جیمین

+ اوه ، جیمینا ... داشتم برای اومدن به اونجا اماده میشدم ، چیشده ؟

_ هیونگ دیگه نیاز نیست بیای ، اون دوستم کار نیمه وقتش و پیدا کرد ...

+ اوه ، باشه پس ، مراقب خودش باش جیمینا

جیمین تماس و قطع کرد و‌ نفس عمیقی کشید ، جونگ کوک با با دهن نیمه بازی به نیمچه لبخند شیطانی جیمین نگاه کرد و نتونست جلوی خنده ی خودش و بگیره

_ تو داری پسر بدی میشی پارک جیمین ...

_____2050

سلاااام

کم اپ کردم ، ولی از اپ نکردن بهتر بود

اتفاقی خاصی جز ضایع شدن دوباره چونگ هی نیوفتاد

چطور بود ؟

پیشبینی برای وضعیتشون دارید ؟

لذت ببرید

love you 💜

    people are reading<weakness>
      Close message
      Advertisement
      You may like
      You can access <East Tale> through any of the following apps you have installed
      5800Coins for Signup,580 Coins daily.
      Update the hottest novels in time! Subscribe to push to read! Accurate recommendation from massive library!
      2 Then Click【Add To Home Screen】
      1Click