《Behind Closed Doors [Persian Translation. Completed]》Day 2

Advertisement

نایل میخواست بریم شنا. بهش گفتم نه. گفتم بره خودشو بگا بده !

میدونم این یه کم زیادی بود , ولی دست من نیست.

میخواست بازوهامو ببینه.

اون میدونه که اخیرا غمگین بودم , ولی این تقصیر من نیست! از وقتی که یادم میاد همینجور بودم !

لیام از دستم عصبانی شد و گفت چه مرگمه . بهش گفتم هیچی .

ولی دروغ گفتم .

به نظر میاد این روزا همه چیز با من بده .

و من نمیدونم چقدر دیگه میتونم تحمل کنم .

البومه پسرمو گوش دادین

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

من هلاااااااااااک شدم 😄😘😄😘😍😍😍😍😍😍

شما کدوم ترک رو دوس داشتین ؟؟

アタシハダアレ

    people are reading<Behind Closed Doors [Persian Translation. Completed]>
      Close message
      Advertisement
      You may like
      You can access <East Tale> through any of the following apps you have installed
      5800Coins for Signup,580 Coins daily.
      Update the hottest novels in time! Subscribe to push to read! Accurate recommendation from massive library!
      2 Then Click【Add To Home Screen】
      1Click