《Hey stupid, i love you!》Info
Advertisement
+ دوستت دارم!
_ بخاطر سیب ترشهام؟
+ اونم هست...ولی حتی اگه اونها هم نباشن، بازم دوستت دارم.
🍏 کاپل: کوکوی
🍏 ژانر: امگاورس، رمنس، انگست، فلاف
🍏 وضعیت: تکمیل شده.
خب سلام گیلیها، ایشون اولین فیک امگاورس بنده هستش.
امیدوارم کلی بهش عشق و محبت بدین و خلاصه باهاش کلی خاطرههای زیبا درست کنین، عیح•~•
جونم براتان بگه که، این فیک کمی جهانش فرق داره و قوانین مخصوص به خودش رو داره که بنده الان بطور خلاصه بهتون توضیح میدم✍️
1- در این جامعهای که میخوام بنویسم، هر دسته از گرگها یعنی آلفا، بتا و امگا تقریباً از شرایط یکسانی برخوردار هستن و خیلی تفاوت طبقاتی به چشم نمیخوره.
اینجوری نیست که تا ببینن بچهاشون امگاست بگن عح عح و بندازنش تو جوب!
2- معلمهای مدرسه معمولاً بتا هستن.
چون قراره نه خیلی فرمانبردار باشن مثل امگاها و نه خیلی سلطهجو مثل آلفاها.
یه حد میانه هستن که نه به اینور بر بخوره و نه به اونور!
3- در این جامعه علاوه بر امگاهای بیجفت که در دوران هیتشون باید کاهنده مصرف کنن، آلفاهای بی جفت هم باید در دوران راتشون کاهنده مصرف کنن تا برای امگاها و یا بتاها مزاحمتی ایجاد نکنن و جامعه تا حدودی امنیت داشته باشه.
4- آلفاهای حقیقی در دوران مدرسه باید مبصر کلاس باشن.
به دلیل اینکه اگه دعوایی رخ داد، حتی اگه بین دوتا الفا باشه، مبصر بتونه به راحتی قضیه رو حل کنه و کار به جاهای باریک نکشه.
5- در این جامعه، امگاها معمولا دارای موها و چشمهای روشن هستن و رایحه اونها عموما رایحه شکوفهها و گلهاست.
هرچی امگا چشم و مو رنگیتر، جایگاه و موقعیتش بهتر!
6- تو داستان من، جفتهای حقیقی و از پیش تعیین شده وجود دارن ولی امکان اینکه هم رو پیدا کنن خیلی کمه چون دنیا به این بزرگی، معلومه که همه یجا جمع نمیشن!
Advertisement
و در ضمن، اینجا رد کردن جفت اتفاق عجیبی نیست، یعنی خیلی جا افتاده و قبول شدهست.
شخص ممکنه قبل پیدا کردن جفت حقیقیش عاشق یه فرد دیگه بشه و هیچ مشکلی این وسط پیش نمیاد.
یعنی اینطوری نیست که تا جفتش رو دیده بپره روش و مارکش کنه یا موندنشون کنار هم از سر اجبار باشه، نه!
جفت فقط یه پیشنهاده.
میتونه به راحتی و بی درد رد بشه برهಠ‿ಠ
7- گرگها دو دسته هستن، گرگهای کاملی که واقعا و صد در صد گرگ هستن و تو جنگل زندگی میکنن.
و گرگینه ها که به انسان تبدیل میشن.
خب، فعلا همینها به ذهنم رسیده، اگه چیز جدیدی یادم اومد حتما به لیست قوانین اضافه میکنم.
لطفاً این موارد رو به خوبی بخونین و بخاطر بسپارین😙
امیدوارم از داستان جدیدی بنده استقبال کنین و دوستش داشته باشین💙💜
لطفاً هم به بقیه معرفیش کنین.
به زودی آپ این فیک شروع میشه.
Esam(~ ̄³ ̄)~
Advertisement
Small Medium
Chase Berrymore dreams of adventure, excitement, and getting the heck out of her pastoral halven village.But when adventure finds her, she'll be scrambling to save everyone of her family and friends from a decades-old conspiracy. Outmatched in almost every way, she'll have to use her wits, charisma, and a bit of divine favor to figure out the path to victory. But the odds are bad, and even with an Oracle's foresight, she can't save everyone. Even worse, she'll have to figure out ways to deal with the weird and nigh-immortal beings that call themselves "playas..."A litrpg romp with a very non-standard protagonist, set in the same world as the "Threadbare" books. CLAIMER: My name is Andrew Seiple. I am a writer, and I both write this story and own the rights to it. I will be posting this story on Spacebattles.com, SufficientVelocity.com, RoyalRoad.com, and my Patreon. I reserve the right to remove it from any and all platforms as needed to facilitate my sinister long-term plans. Cover art created by Amelia Parris, licensed per agreement.
8 103Dragon Atlas
A map drawn in dragon blood allows Kublai to travel anywhere in an instant, with nothing more than the prod of a finger. No castle walls can prevent him from entering. No army can stand against him.
8 184Heavy Sweetness, Ash-like frost
In the prehistoric times, the 200,000 year of Tian Yuan, the flower deity Zi Fen dies after giving birth to a daughter. Before she passed [away], she fed her daughter the Unfeeling Pill, ordered her subordinates to keep the girl's birth story a secret and to imprison her within Shui Jing [the Water Boundary] for ten thousand years. The girl's name is Jin Mi.Four thousand years later, the Heavenly Emperor's second son, the Phoenix Fire Deity was entrapped by someone and mistakenly entered Shui Jing. He was saved by the ignorant Jin Mi. After living together for a hundred years, the Fire Deity gradually developed feelings for Jin Mi. Who would have thought that he would be attracted to Jin Mi?In between the Heavenly World and the Devil World, there is an immeasurably deep River of Forgetfulness, where the war between the Fire Deity and Night Deity finally erupts.THIS TRASLATION CHINESE TO ENGLISH BELONGS TO http://onesecondspring.blogspot.com/p/faq.html
8 190Sanders Sides Lemons
This is where I will do full-on lemon/smut, soooo (it's my sin book). Please keep in mind I am not the best writer, but I do try.
8 84The Journey Begins
this is a pokémon fanfic. which is about the ash's journey since birth in my way.i hope you enjoy it*foul language*slow updates
8 87Kiss It Better?
Work at the coffee shop closes up per usual late on a Monday evening. With a heavy head and dreary eyes, Y/n waves goodbye to her coworker and begins to head home in the downpour. Running into a peculiar Doctor that goes by the name of Henrik who shelters you from more than just the rain.
8 126