《sinner angel [KOOKV]》part 18
Advertisement
*خب خب میبینم هرزه کوچولوم اینجاست
اوو دوباره بهم رسیدیم هانی
_چی میخوای عوضی
*خوشم میاد میری سر اصل مطلب کوچولو
تهیونگ بهش چشم غره ای رفت و سرش رو پایین انداخت تا قیافه لی و نبینه
*من ازت یک چیز میخوام
من باهات سکس میکنم و تو میتونی بری
قبوله؟
تهیونگ بعد کمی فکر گفت:
_قبوله
و بعد پوزخندی به چهره خوشحال لی زد
تهیونگ واسش مهم نبود داره بکارتشو به همچین اشغالی میده ولی حتی نمیخواست که باکرگیش رو به جانگکوک بده
لی اروم به ته نزدیک شد و شروع کرد به در اوردن لباسای تهیونگ
تهیونگ بغض کرده بود ولی تصمیمش رو گرفته بود مرگ یه بار شیون یه بار
(اسمات این دو رو هم نمینویسم فقط کوکوی یونمینسوک تمام)
نقشه تهیونگ همراه روح پاکش گرفته شد
عملیات با پیروزی به پایان رسید
تهیونگ برای بار سوم مُرد
از اون انبار زد بیرون شروع کرد با سختی راه رفتن
اون رسیده بود به اول شهر
میتونست برگرده پیش جانگکوک؟
اما اون بهش خیانت کرد
اما اون نیاز به سکس داره و من نمیتونستم باهاش سکس داشته باشم باید بهش حق بدم درسته ته باید بهش حق بدی
اون دوباره به خونه برگشت و کوک و هیونگ هاش رو دید که هر کدوم جایی وایسادن و جانگکوک روی مبل دراز کشیده بود انگار خواب بود ولی نخوابیده بود و با صدای در سریع بلند شد و با دیدن وضع قیافه و بدن تهیونگ متوجه همه چی شد
هر چی که روی میز بود رو روی زمین پرتاب کرد و محکم میزد توی سری جوری که انگار این اخرین کاریه که اجازه داره قبل مرگش انجام بده
تهیونگ با گریه به سمت جانگکوک رفت خواست بغلش کنه ولی جانگکوک هلش داد و روی زمین پرتابش کرد
+نزدیکم نیااااا...نزدیکم نشو چطور تونستی
تهیونگ با بغضی که از روی عصبانیت بود رو به جانگکوک گفت
Advertisement
_پیشنهاد چی بود مستر؟ اینکه تا اخر عمرم اونجا میبودم و منتظر تو میبودم در حالی که داشتی توی خونه ای که من توش بودم با یک دختر بهم خیانت میکردی؟
جانگکوک نمیتونست حرفی بزنه چون حق با تهیونگ بود اون بهش خیانت کرد جلوی چشماش حقش این بود این کم ترین تنبیه که ته براش در نظر میتونست بگیره
_مُرد
همه گیج بهش نگاه میکردن
_لی مرد..بعد از تجاوز مرد ... گفته بودم نباید با من سکس داشته باشه کسی ولی جانگکوکی من مجبور شدم اگر اینکارو نمیکردم دوباره منو میدزدید و اینبار چیز دیگه ای ازم میخواست
یکم که گذشت یکی از اتاق بیرون اومد و با نگرانی پرسید
÷تهیونگم لطفا لطفا بگو حالت خوبه
جیمین سراسیمه از توی اتاق بیرون اومد اون میدونست ته اومده ولی گذاشت حرفشون تموم بشه و بعد اومد
_سلام جیمینی من خیلی خوبم خودت خوبی؟
تهیونگ همه این هارو با یک لبخند که همه حتی جیمین هم متوجه فیک بودنش بودن بیان کرد
جانگکوک اروم خیلی اروم به تهیونگ نزدیک شد و پشت دستش رو به صورت تهیونگ کشید جوری اروم این کار رو کرد انگار اگر محکم تر انجامش بده قراره صورت تهیونگ خراش میگیره
بعد از اینکه تهیونگ حموم کرد و خوابید جانگکوک هم رفت و کنارش خوابید و از پشت بغلش کرد
+بیبی میدونم نخوابیدی من بابت کارم و رفتارم ازت معذرت میخوام میبخشی منو؟
_نه
+لطفا؟!
_گفتم نه
+خب چرا؟
_تو لی و به خاطر کارش با من میبخشی؟
+معلومه که نه هرگز
_کاری که تو با من کردی درست مثل اون بود میخوای ببخشمت؟
+من...من
_جانگکوک لطفا دهنتو ببند و از اتاق برو بیرون میخوام تنها باشم
+باشه
و خیلی ناراحت بلند شد و از اتاق رفت بیرون بازم حق با تهیونگ بود اون روحشو شکوند
جانگکوک با خودش فکر میکرد بخشیده میشه؟هع همیشه خوش خیال بود
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
سلام به همگییییییی اینم از این به خدا نفهمیدم چی نوشتم فقط به فکر این بودم جانگکوک و دعوا کنم😂😂🥊
شرط ووت:۳۰ تا😂
لاو یو عال💜
Advertisement
Imperial God Emperor
Ye Qingyu, since the death of his parents four years ago, has been laughed at by the entire Deer city. Little does people know, he has just been biding his time for the entire four years. With the White Deer academy selection just around the corner, can he shut the mouths of all those who have laughed at him? Join Ye Qingyu in his journey to solve the mystery behind his family death and to reclaim the Ye family property!
8 152|[Instafamous]| ʙᴀɴɢ ᴄʜᴀɴ
{Social media AU}What happen if the instafamous boy dmed you out of all girls that had dmed him first??Only a simple conversation with him........it already made your heart flutterStatus:CompletedStarted: 7/6/2018Ended: 6/4/2020©choirjae9123
8 153Paa hi liya!
Sanam puri one of the famous YouTuber of India met a girl through instragram (fan account) with whom he got very much attach, but worst thing was that except her nick name "anu" she had told nothing about her to sanam. What will happen when anu will come in front of sanam? Will he recognise her? Stay tuned to know what will happen next.
8 135The Mate
What if there was another Cullen that was the true mate to Edward...what if Alice and Edward never liked Bella even though she was Edwards blood singer.What if NONE of the Cullens liked her like she thought knowing she was just going to push her problems onto them.Well than meet Annie Cullen
8 118Eureka
⥏ Scream - Billy Loomis X Reader X Stu Macher ⥑ (Y/n) is a hardworking 17 year old girl. She manages to stay at the top of her class and works the night-shift at the video store down the road from her home to help take care of herself and sister. Her teachers adore her determination and high grades, as well as her overall wholesome view on life. Classmates admire her ability to light up a room and make any conversation just a little bit better. However, nobody seems to notice how she doesn't have any close friends- nor realize that very few really know anything about her. Well, nobody, expect for two problematic boys who really enjoy people watching. ⚌⚍⚎⚏⚌⚍⚎⚏⚏⚎⚍⚌⚏⚎⚍⚌Highest Rankings:#1 in Scream#2 in horror#15 in Wattys#2 in Slashers#1 in BillyLoomis#1 in StuMacherThis book will have a polyamorous relationship! Not two dudes fighting over a snacc- if that's what you wanted I'm sorry! I'm here for that good poly shit.Also, as a slasher fic, it's probably going to have blood and gore, mentions of murder- you know, all that jazz.***Ghostface art on cover is by wrennnch on tumblr!!! Please check them out, they are so talented!***
8 186Run To You | Pietro Maximoff [1] ✓
ʀᴜɴ ᴛᴏ ʏᴏᴜ | "I never really enjoyed running, so forgive me if I role my eyes at your speed because Maximoff, you're not that impressive."LOST SOULS SERIES | BOOK 1[MARVEL CINAMETIC UNIVERSE | AGE OF ULTRON]Plot by tinkertaydustBeautiful cover by @yuerise
8 164