《before I die......》کلمات بی معنی ماها:)
Advertisement
(نامجون)
سرم انداختم پایین حق با اون بود من باید
این دوتا رو کنترل میکردم منه بی مسئولیت
باعث این اتفاقم مقصرش منم باید مواظبشون
میبودم .
تو خیابون بی هدف میچرخید هی کیم نامجون
ببین چه لیدر بی مسئولیت و مزخرفی هستی
الان میخوای با این بچه ی معصوم و بی گناه
چیکار کنی بری به برادر کوچیکت بگی اولین
و قشنگ ترین هدیه ی زندگیت بکش و بشو
قاتل بچت برادرت از زندگیش سیر کنی
این اشتباه تو بوده چرا سر اونا خالی کنی،
برای اینکه یکم ذهنم مشغول کنم توییتر باز
کردم تا با کامنت های قشنگ آرمی ها
روحیه بگیرم و این مشکلم بگذرونم
اولین کامنت: اه این چیه آخه فقط جیمین
دوست دارم
کامنت دوم :این چه فیسیه آخه زشت تر
از نامجون پیدا نکردید
کامنت سوم :میشه چهره ی مزخرف نامجون
کات کنید تا من بتونم کوک رو ببینم ممنون
کامنت چهارم :اصلا بلده رپ بخونه اصلا صدا
داره
کامنت پنجم:رقص مزخرف ترین و بدترین
رقص دنیاست کاش جای نامجون ی دنسر
بهتر بیارید
با هر کامنت حالم بدتر قبل میشد بغضم
سنگین تر میشد آره من بدترین چهره رو دارم
من بد رپ میخونم من بد صدام من بد میرقصم
ولی ی چیزی رو خیلی خوب میدونم
اینکه با تمام نقض هام خودم دوست دارم من این
صورت زشت و این صدای ناهنجارو این بدن
بد رقصو همشون دوست دارم :)
ممنون که با کامنت هاتون بهم انگیزه میدید
تا سر سخت تر باشم :)
(یونگی)
چشمام با خستگی زیاد باز کردم و خمیازه بلندی کشیدم
به تهیونگ که دقیقا کنارم خوابیده بود نگاه کردم
چقدر زود اتفاق افتاد کی فکرشو میکرد کیم تهیونگ
بخواد با مین یونگی وارد رابطه شه این زیادی
قشنگ بود دقیقا مثل ی رویا ی رویایی که
طعم عسل داشت دقیقا به همون شیرینی و
گرمی بود گوشیم و برداشتم و ی عکس از
Advertisement
تهیونگ گرفتم و تو توییتر آپ کردم و چند دقیقه
بعد رفتم تا به کامنت ها جواب بدم
کامنت اول:تهیونگ شی پیش هیونگشه ^ ^
کامنت دوم:ایششش شخص کم بود ته اوپا
میرفتی پیش جیمین
کامنت سوم:تهگی اه جاست کوکمین
تهیونگ ی آدم مزخرفه که فقط بلده
بین کوکمین باشه چرا یونگی ازش توییت
میزاره
کامنت سوم:ویکوک فور اور این چیه
اه ته اوپا برو پیش عشقت کوک و اون
از جیمین هرزه دور کن اه حالم ازون خونه
خراب کن بهم میخوره
و ازین یونگی مزخرف افسرده دوری کن
قلبم به درد امد انقدر از من ته بدشون
میاد مشکل فاکی شون چی بود هان
(هوسوک)
در باز خوابگاه باز کردم و جیمین با ذوق
امد تو بغلش کردم و در بستم با ذوق داد کشید
_هیونگییی دارم پاپا میشم
+هن چیییییی یعنی تو الان حامله ایی
یا کوک
و اما باز جین ملاقه بدست از آشپز خونه
امد بیرون و داد کشید
#کیییی حامله استتتتت
_منننننن
+داری الکی میگی
_ن راسته حتی پیش دکترم
رفتیم
#خدایا شکرت دارم بابا بزرگ میشم
حالا جنسیتش چیه
_هیونگ هنوز خیلی کوچولو و تا چهار ماهگی
باید صبر کنی
#نهههه چرااا اخخخخههههه
با ذوق جیمین بغل کردم من داشتم عمو میشدم
اه چه حس عجیبی چه حس قشنگی :)
گوشیم برداشتم و ی سلفی قشنگ از خودم و جین
و جیمین گرفتم و تو توییتر آپ کردم
و مثل همیشه با جین هیونگ شروع به خوندن
کامنت ها کردیم :)
کامنت اول:اوه خودااا جیمینممممم
کامنت دوم:یکی به هوسوک بگه درست
عکس بگیره جیمین اصلا توش معلوم نیست
کامنت سوم: اه جین چجوری به خودش میگه
ورد واید هندسام اصلا مگ صورتی داره آخه
فقط هوسوک
کامنت چهارم :اوه هوسوک نگاه مثل
گاو شده نه اسب
غم بزرگی رو تو چشمای باریک جین هیونگ
دیدم خیلی سعی میکرد با شوخی نشون بده
Advertisement
ناراحت نشده ولی معلومه چقدر غم زده شده
( جین )
بقیه کامنت ها رو خوندم با هر کدوم بغض
میکردم چطور میتونن به تهیونگ اینطوری
بگن کی گفته جیمین کوچولو ی بنگتن
هرزست چرا نامجون با فیسش اذیت میکنن
چرا به یونگی میگن افسرده چرا هوسوک
گاو خطاب کرده ؟؟؟؟؟؟؟؟
مگ آرمی های ما ما رو دوست ندارن؟؟؟؟؟
مشکلشون با ما چیه ؟؟؟
( کوک)
بعد از حرف زدن من و نامجون هیونگ با پی دی نیم
احساس گناه کردم مقصر من بودم اما نامجون هیونگ
سرزنش شد گناهکار من بودم من باید سرزنش میشدم
نه اون ،
در خونه رو باز کردم و با ندیدن جیمین متوجه شدم
رفته پیش هیونگ ها رفتم رو کاناپه با خستگی دراز
کشیدم سعی کردم ریلکس کنم .
حتما بخونید:) 👇
______________________________________
چرا کلمات بی معنی ما ها ما با حرف هامون با
هیت هامون کاری میکنیم که ایدلمون نابود
بشه چه با خواست خودمون چه ناخواسته
پس بیاید هیچ وقت اینکار نکنیم برای هیچکس
چند روز پیش توی پیج اوتی سون بنگتن
خوندم که جیکوکرا خیلی به تهیونگ هیت دادن
خیلی خیلی ناراحت شدم از ادمین از طرف
همه ب جیکوکرا معذرت خواهی کردم
با اینکه مقصر من نبودم :)
بعد گذشت باز اتفاق افتاد برام سوال شد
چرا از هیت هایی که جیمین از ویکوکرا
میگیره نمیزاره پرسیدم جواب نداد
گذشت بازم اتفاق افتاد عصبی شدم
اون ادمین با اینکه پیج اوتی سون زده بود
فقط از تهیونگ و کاپل خودش میگفت
نه از هیت هایی که جین میگیره نه
از هیت هایی که جی کی میگیره
نه از هیت های یونگی و جیمین
و همش تقصیر جیکوکرا بود این من دلخور
و ناراحت کرد چرا همیشه مقصر جیکوکرا
هستن یکم نگاه کنید بس کنید این
دعوا های بچه گونتونو هیت همیشه هست
با حرف های بی معنی شما بدتر میشه
شما باعث میشید ویکوکرا ها تو چشم
جیکوکرا سیاه بشن همون جوری که
جیکوکرا کاری میکنن اونا تو چشم شما
سیاه بشن مای خانوادیم که با کمک هم
بنگتن سرپا کردیم حالا خودمون داریم
بنگتن تخریب میکنیم :(
بدونید ما هم جیکوکر مزخرف داریم هم
ویکوکر مزخرف
فقط بیاید محلشون نزاریم اونا رو جزو
خانواده ی بزرگ خودمون ندونیم چون اونا
فقط هیترن فقط هیتر :)
آرمی بیاید این بحث کردن سر شیپا رو تمام کنیم لطفا:) 🙏
Advertisement
- In Serial43 Chapters
A FORGEMASTER OF WAYLAND
William Drake, a modern day Illinois blacksmith, is no stranger to unusual orders, but the latest one is odder than most. He has been commissioned to create a sword of bizarre specifications, and the sword isn't the only thing that's strange. His customer, Markham, is definitely not a local, and balks at the bill. The sword is stolen by Markham, and William storms after him, finally retrieving the blade at the top of a rented Scottish tower. During the confrontation, William is transported, artifact in hand, to an alternate world called Wayland.Sly bartering demons, the Aos Si, wish to claim Wayland, as does a rival duke and his mage, Veddick. Meanwhile, a banished dieity, Credine, is seeking return to Wayland by using William as his unwilling avatar. Caught in a web between the three competing powers, William must unravel the mystery of the sword he has forged, stave off the encroaching god Credine and save the residents of Wayland from the god, the usurpation of the rival duke, and the Ao Si.
8 85 - In Serial10 Chapters
Magician's Pact
A young boy with a special key finds himself caught up with an old wizard, an ancient prohpecy, and a possibly conspercy. This sounds like the sort of thing most childern would love to be a part of, but there are just three small problems. The first is that he is not the hero. Someone already got that role. The second is that he isn't a wizard. He is a Magician which complicates things. The third is that there might be a chance that the whole 'problem' might be comming from his end. Personally he never understood (or interacted with) the 'secret' magical world, but that becomes a problem when the magical world apparently has what his role is supposed to be according to their ancient book... and they are not to happy about him not matching their book. Still it shouldn't be to hard right? All he has to do is go to a school, learn some wizard magic, make sure nobody takes his key... also avoid dying. Thankfully he has had a lot of expereince with that last part and a bunch of Twig Twirling childern can't be too dangerious? Right?
8 102 - In Serial42 Chapters
Living With A Police Officer *Completed*
Harmony Kingston has been through more in her short life, then anyone good ever image going through. She's a homeless delinquent, always getting into trouble. When Harmony robs a drug story at the legal age of eighteen she finds herself behind bars, giving her plenty of free time to remember her past. Drew Edwards is a young police officer, fresh out of school. His life is nothing compared to Harmony's. He has a loving family, and people that care about him. But Drew's hiding something, keeping it from people who don't know about what happened the night of his engagement.At Harmony's court session, the judge delcares that Harmony will be living with Drew. A delinquent and a police offcer? Doesn't sound very pleasant. Read Harmony and Drew's story as their secrets are reveal and sparks fly in Living with a police officer, book one in the series of Living With A.
8 80 - In Serial11 Chapters
The Shape Of A Heart (SouDam)
Gundham passes by an injured Dog on the side of the road, little does he know, that the dog has a secret of its own :00
8 122 - In Serial23 Chapters
♡︎Scarier than Monday♡︎ Richie Tozier x reader
What happened when Trashmouth fall in love with Beverly's cousin __________________________________________Richie Toriez x fem!readerThis grammar suck, sorry
8 341 - In Serial5 Chapters
Five Nights at Tubbyland Phone Calls
Employee #3 will be you guide and babysitter at night in Tubbyland Entertainment!
8 104